جغه
فارسی فارسی
واژه‌نامه معین
(جِ غِّ) (اِ.) 1 - تاج، افسر. 2 - هر چیز تاج مانند که به کلاه نصب کنند.
انگلیسی فارسی
فرهنگ آریانپور
● cockade

ارتش‌

insignia ==> (insigne =) ـ [.n]: نشان، نشان افتخار، نشان رسمى، علائم و نشان هاى مشخص کننده هر چیزى، مدال رسمى

cockade


فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[جغ ْ غ َ / غ]
{ا}
زیوری است که از پر درنا یا کلنگ یا مرغ ماهیخوار سازند و بر کلاه نهند و بیشتر بهادران و دلیران بر سر گذارند. (شعوری ج 1 ص 324) جقه . جیقه . جیغه . رجوع به همین لغات شود. توسعاً به معنی تاج هم بکار میرود.
-بته جغه ; نقش سرو سرافکنده که نشانه ایران و ایرانیان است و بر روی فرشها و پارچه ها و خاتم کاریها و سایرزیورها و صنایع دستی ایران دیده میشود.
-جغه چوبی ; کبر شاهزادگان .
-جغه چوبی زدن ; لاف زدن شاهزاده فقیر و بی منزلت .