بادکش
فارسی فارسی
واژه‌نامه معین
(کَ یا کِ) (اِمر.) 1 - شاخ یا هر آلت میان تهی که حجام محل حجامت را با آن می مکید و بعد تیغ می زد. 2 - روزنه ای برای جریان یافتن باد که در سقف یا دیوار خانه تعبیه می کردند. 3 - دم زرگری و آهنگری .
العمود
العمود
انگلیسی فارسی
فرهنگ آریانپور
● aspirator

پزشکی‌

cupping ==> خون گیرى، بادکش cupping

suction ==> [.n]: مک زنى، جذب به وسیله مکیدن، جذب، عمل مکیدن، مکش، سوپاپ تلمبه

dry cupping ==> بادکش

shaft ==> [.n]: میله، محور، استوانه، بدنه، چوبه، قلم، سابقه، دسته، چوب، تیر، پرتو، چاه، دودکش، بادکش، نیزه، خدنگ، گلوله، ستون، تیر انداختن، پرتو افکندن shaft

aspirator ==> هواکش (نام دستگاه)، چرک کش (در جراحى)، بادبزن هواکش


فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[ک َ / ک]
{ا مرکب}
خشت باد را گویند. و آن نوعی ازبادزن باشد بسیار بزرگ که در میان خانه آویزند و باطناب و ریسمان در کشاکش آرند. (برهان ) (آنندراج ). بادزن بزرگ. (ناظم الاطباء). خشت باد بود و بعضی از صاحب فرهنگان بمعنی بادبیزن نوشته اند. (جهانگیری ). بدانچه (کذا) باد کنند و آنرا بادبیزن و بادزن و بادزنه نیز گویند و بتازیش مروحه خوانند. (شرفنامه منیری ). بادزن باشد که آنرا بادبیزن نیز گویند و بعربی مروحه خوانند. (فرهنگ سروری ). بادفر. بادریه . مروحة. مروح . (منتهی الارب ). رجوع به بادزن ، خشت باد، بادبیزن ، بادریه ، بادفر، بادزنه شود.* شاخی را گویند که بر دست صاحب باد بجنبانند و شاخ کشیدن نیز گویند. (آنندراج ). محْجَم . کپه . سمیرا. محجمه .* حجامتی را گویند که بر آن تیغ زنند. (برهان ) (آنندراج ). حجامت . (ناظم الاطباء). بادکش نیز یکی از متصرفات قدیمی است که همیشه متداول بوده و امروزه نیز زیاد بکار برده میشود. احتقاق پوست ناشی از بادکش به اندازه ای است که خون مردگی حاصله از آن تا چندین روز باقی می ماند. بادکش برای آرام کردن دردهای لومباگو، نورالژی ، درد پهلو، نفریت و در بیماریهای حاد ریوی بکار برده میشود. (درمانشناسی ج 1).* دم زرگری و آهنگری . (برهان )(آنندراج ) (ناظم الاطباء).* مجرای هوا.
فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[ک ُ]
{نف مرکب}
بادشکن . داروئی که نفخ شکم بنشاند، چون انیسون ، بادیان و زیره سبز. ضد نفخ که سبب آروغ شود. که رفع نفع معده و جز آن کند (دارو). طارد ریاح . کاسرالریاح . محلل اورام ریاح . رجوع به بادکن و بادشکن شود.
تبلیغات: ترجمه کتاب قیمت ترجمه