غوفر
فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[غ َ ف َ]
{ع ا}
خربزه خریفی یانوعی از آن . (منتهی الارب ). بطیخ خریفی یا نوعی از آن . و فی کتاب الخراج : «البطیخ و الغوفر مما لایجب فیه العشر». (اقرب الموارد). خربزه خرد. قعسر. قشعر. (نشوء اللغة العربیة ص 20). و رجوع به همین کتاب شود.
تبلیغات: ترجمه کتاب قیمت ترجمه