گرمک
فارسی فارسی
واژه‌نامه معین
(گَ مَ) (اِ.) 1 - نوعی خربزه که پیش رس است و دارای پوست زرد و سفید مایل به زرد می باشد. شکلش شلغمی و یا متمایل به کروی است . معمولاً نرم تر از خربزه ولی بی مزه تر از آن است . 2 - باقلای در آب جوشانیده .
انگلیسی فارسی
فرهنگ آریانپور
● cantaloup, antaloupe

cantaloupe ==> گرمک، طالبى

cantaloup


فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[گَ م َ]
{ا}
باقلای درآب جوشانیده . (غیاث ) (برهان ) (آنندراج ):
باقلی را بسنده کن در راه
چند از این باقلی تو گرمک خواه .

سنایی (از جهانگیری ).


* نوعی از خربزه پیش رس و آن سفیدرنگ و شیرین و معطر باشد. (غیاث ) (برهان ) (آنندراج ). نوعی از این میوه را طالبی نیز گویند:
آل برمک در کرم گرمک فروش این درند
این سخن نرمک نمی گویم که هست این مشتهر.

بسحاق اطعمه (از حاشیه برهان قاطع چ معین ).


سرشاری جود آب گرمک
صد طعنه زند بر آل برمک .

محسن تاثیر (از آنندراج ).


* (ص مصغر) مصغر گرم هم هست . (غیاث ) (برهان ) (آنندراج ).
فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[گَ م َ]
{اخ}
دهی است جزء دهستان خرقان غربی بخش آوج شهرستان قزوین ، واقع در 15هزارگزی جنوب باختری آوج و یکهزارگزی راه عمومی . هوای آن سردو دارای 473 تن سکنه است . آب آنجا از رود محلی تامین میشود و محصول آن غلات مختصر انگور و عسل ، شغل اهالی زراعت و قالی و جاجیم بافی است . در تابستان ایل بغدادی بحدود این ده می آیند. راه آن مالرو است و ماشین نیز میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[گَ م َ]
{اخ}
دهی است از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بجنورد، واقعدر 78 هزارگزی شمال باختری اسفراین و 20 هزارگزی جنوب شوسه عمومی بجنورد به شقان . هوای آن سرد دارای 349 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تامین میشود. محصول آن غلات تریاک بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[گَ م َ]
{اخ}
دهی است از دهستان خواشید بخش ششتمد شهرستان سبزوار، واقع در 24 هزارگزی جنوب ششتمد. هوای آن معتدل و دارای 260 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تامین میشود. محصول آن غلات ، پنبه و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[گَ م َ]
{اخ}
دهی است جزء دهستان رودبار بخش معلم کلایه شهرستان قزوین ، واقع در 28 هزارگزی شمال باختر معلم کلایه و 540 هزارگزی راه عمومی . هوای آن سرد دارای 91 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه سار تامین میشود. محصول آن غلات و لوبیا و گردو و عسل و شغل اهالی زراعت ، مکاری و کرباس بافی . راه به هرطرف مالروو صعب العبور است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[گَ م َ]
{اخ}
دهی است از دهستان کسبایر بخش حومه شهرستان بجنورد، واقع در 40 هزارگزی باختر بجنورد و 5 هزارگزی جنوب شوسه عمومی بجنورد به اینحه . هوای آن معتدل و دارای 305 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه تامین میشود و محصول آن غلات وبنشن و تریاک و انگور. شغل اهالی زراعت و مالداری . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).