نصیری
فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[ن َ]
{ص نسبی ، ا}
نوعی از خربزه خوب . (آنندراج ). نوعی از خربزه اعلا. (ناظم الاطباء):
انواع شکر ز بی نظیری
باشند نصیری نصیری .

تاثیر(از آنندراج ).

فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[ن َ]
{اخ}
(میرزا...) لطفعلی بن محمدکاظم تبریزی ملقب به صدرالافاضل و مشهور به ادیب و متخلص به فانی و بعداً به دانش ، از علمای معقول و منقول واز شاعران متاخر است . به سال 1268 ه' . ق. در شیراز تولد یافت سپس به تهران آمد و در سال 1350 درگذشت و در ابن بابویه شهر ری مدفون گشت . از تالیفات اوست :1- اخگر، در شرح معمیات . 2- اساطیر. 3- الاعلام فی ترجمة بعض الاعلام . 4- اغلاط بهجةاللغات . 5- اکسیر اللغة. 6- الباحث ، در لغت ترکی . 7- خطبه لولوئیة. 8- خمسةالمجد و جمسةالنجد. 9- داموس ، در شرح اغلاط قاموس . 10- دبستان ، در مصطلحات علمیه لغت فرس . 11- دستورالبلاغه . 12- دمعه ، در محاضرات . 13- راموزالرموز، در خط.14- رسالةالاصوات ، در موسیقی . 15- رساله در کیفیت و آداب خط عبری . 16- رساله در خط رقاع . 17- رساله سینیه . 18- رساله شینیه . 19- سخنستان ، در لغت فارسی . 20- شرح قانونچه . 21- قصیده انصافیة. 22- الکشف عما علی الکشف . 23- کشف الغمام عن شمس الاسلام . 24- کفاةالشتات و الفتات . 25- کلم و حکم ، و غیره . از اشعار اوست :
به دزدی ز لعلت اگر بوسه ای
ربودم بدینسان چرائی بهم
بهل گر مرا می نداری بحل
که آهسته آن را به جایش نهم .

(از ریحانة الادب ج 6 ص 192).

فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[ن َ]
{اخ}
(میرزا...) محمدرضابن عبدالحسین طوسی اصفهانی ، از علمای امامیه قرن یازدهم و مولف کتاب تفسیرالائمه است . (از ریحانة الادب ج 4 ص 206). و نیز رجوع به اعیان الشیعه شود.
فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[ن ُ ص َ]
{ص نسبی}
به معنی ، فدوی ،جان نثار و راسخ الاعتقاد مستعمل است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رجوع به ماده بعد شود.
فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[ن ُ ص َی ْ / ن ُ ص َی ْی]
{ص نسبی}
منسوب به نصیر که یکی از فدائیان حضرت علی کرم اللّه وجهه بود که آن حضرت را خدا می گفت و آن حضرت او را به قتل می رسانیدند باز او زنده می شد، قصه حیات و ممات او مشهور است . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). اهل حق. علی اللهی . (یادداشت مولف ). و نیز رجوع به نصیریة و نُصَیر شود.