پاراف
فارسی فارسی
واژه‌نامه معین
[ فر. ] ( اِ.) امضای اختصاری، امضاء (در اصطلاح سیاسی و بانکی معمول است )، پیش امضا (فره ) .
الاولی
الاولي
فارسی فارسی
فرهنگ پارسیمان
[ Paraphe ] فرانسوی، دَستینک
انگلیسی فارسی
فرهنگ آریانپور
● paraph

initial ==> [.v]: نخستبن، اول، اولین، اصلى، آغازى، ابتدایى، بدوى، واقع در آغاز، اولین قسمت، پاراف، در آغاز قرار دادن، نخستین حروف نام و نام خانوادگى را نوشتن، پاراف کردن، آغاز کردن initial

paraph ==> [.v. & n]: پاراف، امضاى مختصر


فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
امضای اختصاری، امضاء (در اصطلاح سیاسی و بانکی معمول است) ، پیش امضا (فره) .