تعاطف
فارسی
فارسی
واژهنامه معین
(تَ طُ) [ ع . ] (مص ل .) با یکدیگر مهربانی کردن .
فارسی
فارسی
فرهنگ پارسیمان
[ عطف ] هَم مِهری، با هم مهربان بودن
فارسی
فارسی
لغتنامه دهخدا
[ت َ طُ]
{ع مص}
بر یکدیگر مهربانی کردن . (زوزنی ) (از دهار). بر همدیگر مهربانی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ).* سر جنبانیدن در رفتار و نرم رفتن و خرامیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
{ع مص}
بر یکدیگر مهربانی کردن . (زوزنی ) (از دهار). بر همدیگر مهربانی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ).* سر جنبانیدن در رفتار و نرم رفتن و خرامیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).