روی‌گر
فارسی فارسی
واژه‌نامه معین
(گَ) (ص ) 1 - کسی که ظروف رویین می سازد. 2 - کسی که ظروف فلزی را صیقل داده سفید می کند.
انگلیسی فارسی
فرهنگ آریانپور
● coppersmith, canner

whitesmith ==> [.n]: آبکار فلزات، سفیدگر، رویگر، سفیدگرى یا رویگرى کردن

coppersmith ==> مسگر

scanner ==> پوینده scanner


فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[گَ]
{ص مرکب}
سفیدگر. آنکه باقلعی ظروف مسین را انداید و سفید کند. (از یادداشت مولف ). صفار و قلعین گر. (ناظم الاطباء). آنکه ظروف فلزی را سفید کند. (فرهنگ فارسی معین ): یعقوب لیث پسر روی گری بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 387).