قرمدنگ
فارسی فارسی
واژه‌نامه معین
(قُ رُ دَ) (عا.) 1 - دیوث، بی غیرت . 2 - احمق .

خودمانی‌

ponce


فارسی فارسی
لغت‌نامه دهخدا
[قُ رُ دَ]
{ص}
برای پوشانیدن معنی زشت قرمساق، قرمدنگ و گاه قرم پف گویند. (یادداشت مولف ).