جبریون
فارسی
فارسی
لغتنامه دهخدا
[ج َ ری یو]
{ص نسبی ، ا}
کسانی که مذهب جبر دارند. آنانکه گویند مردم را در افعال خود هیچ اختیاری نیست . جبری مذهبان ، مقابل قدریها. رجوع به جبر شود.
{ص نسبی ، ا}
کسانی که مذهب جبر دارند. آنانکه گویند مردم را در افعال خود هیچ اختیاری نیست . جبری مذهبان ، مقابل قدریها. رجوع به جبر شود.