جقه
ترکی، کلکی (برهان)
[جقْ قَ / ق]
{ا}
جغه . پَرَک . تل . بته ای ساخته از پر پرندگان که بر بالای پیش کلاه پادشاهان ایران است و آن کوچک کرده سرو سرافکنده ، نشان ایران و ایرانیان و حکایت کننده از راستی و تواضع ایشان است . (یادداشت مولف ):
از جقه و دربندی و تشریف سقرلاط
خاصی به جهان فرق توان کرد ز عامی .

نظام قاری .


رجوع به بلادالخاضعین شود.
-بته جقه ; بته جغه . نقش سرو سرافکنده که نشان راستی و فروتنی ایرانیان است . (یادداشت مولف ) رجوع به جغه شود.
-جقه چوبی . رجوع به جغه چوبی شود.
[جقْ قَ]
{ع ص}
ناقه کهن سال . (منتهی الارب ) الناقة الهرمة. (اقرب الموارد).
[ج قَ]
{اخ}
دهی است از دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر در 31500گزی باختر هریس و 3500گزی شوسه تبریز - اهر. کوهستانی و معتدل است و سکنه آن 1429تن اند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنعت دستی آنان فرش بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
Ads.: ترجمه کتاب قیمت ترجمه