مضحک
غریب و عجیب, بی تناسب, مسخره, وضع غریب و مضحک, مضحک, خنده دار, خنده اور, عجیب, بامزه, فکاهی, شوخی امیز, خوش مزه, خنده اور, خنده دار, مضحک, مسخره امیز, مضحک, خنده دار.
(مُ حِ) [ ع . ] (اِفا.) خنده آور.
السخریت , مجلت الصور المتحرکت , مضحک , مشوه , سخیف , مضحک , سخیف , فرحان , مضحک
السخريت , مجلت الصور المتحرکت , مضحک , مشوه , سخيف , مضحک , سخيف , فرحان , مضحک
● comic, omical, roll, oolish, unny, oofy, ilarious, idiculous, aughable, udicrous, reposterous, uizzical, isible, cream

رویداد

comedy ==> [.n]: نمایش خنده دار، شاد نمایش، کمدى comedy

absurd ==> [.adj]: پوچ، ناپسند، یاوه، مزخرف، بى معنى، نامعقول، عبث، مضحک

burlesque ==> [.adj. & v. & n]: مسخره آمیز، مضحک، تقلید، رقص لخت، تقلید و هجو کردن

comic ==> [.adj. & n]: خنده دار، مضحک، وابسته به کمدى comic

comical ==> [.adj]: خنده آور، مضحک، عجب، شگفت انگیز

derisory ==> استهزاء آمیز، مضحک

droll ==> [.adj]: خنده آور، مضحک، مسخره آمیز، لودگى کردن

funny ==> مضحک، خنده دار، خنده آور، عجیب، بامزه funny

grotesque ==> [.adj. & n]: غریب و عجیب، بى تناسب، مضحک، تناقض دار

hilarious ==> [.adj]: خنده دار، مضحک

laughable ==> [.adj]: خنده دار، مضحک

ludicrous ==> [.adj]: خنده آور، مضحک، مزخرف، چرند

preposterous ==> [.adj]: نامعقول، غیر طبیعى، مهمل، مضحک

ridiculous ==> [.adj]: مسخره آمیز، مضحک، خنده دار

foolish ==> [.adj]: نابخرد، نادان، جاهل، ابله، احمق، ابلهانه، مزخرف foolish

goofy


[م َ ح َ]
{ع ا}
جای خندیدن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آن جزئی که در خنده کننده ، دندانها در وی ظاهر می گردد. و محل خندیدن . (ناظم الاطباء).* چیزی و کسی که بر او خندند. (آنندراج ). چیزی و یا کسی که بر وی بخندند. (ناظم الاطباء) .
[م ُ ح]
{ع ص}
خنده آورنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). هرچیز که خنده می آورد و سبب خنده و تفریح می گردد و خرمی می آورد و مقلد و بذله گو و آنکه می خنداند و استهزاء می کندو فسوس می نماید. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
[م ُ ح َ]
{ع ص}
خنده کرده شده و استهزاء شده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).