مقاربت
(مُ رِ بَ) [ ع . مقاربة ] (مص م .) عمل آمیزش جنسی، همآغوشی، جماع .
الاتصال
الاتصال
آمیزش، نزدیکی
● copulation, ntercourse

coition ==> [.n]: جماع، مقاربت، آمیزشى

intercourse ==> [.n]: مقاربت، آمیزش، مراوده، معامله، داد و ستد intercourse

copulation ==> [.n]: جماع


[ م ُ رَ / ر ب َ ] (از ع ، امص ) مقاربة. نزدیکی . قربت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): بسیار از امیر محمود شنودم که گفت این مقاربت ما با ترکمانان از ضرورات است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 538). علی تگین دشمن است به حقیقت ... با وی نیز عهدی و مقاربتی باید هرچند بر آن اعتماد نباشد ناچار کردنی است . (تاریخ بیهقی ). اما عاقبت اندیش التماس صلح و مقاربت دشمن را غنیمت پندارد. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 276). و رجوع به مقاربة شود.* نزدیکی با زن و مجامعت . (ناظم الاطباء).وقاع . مواقعه . آرامش . همخوابگی . هم بستری . جماع . مجامعت . مضاجعت . مباضعت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-مقاربت کردن ; نزدیکی کردن با زن .
[م ُ رَ ب َ]
{ع مص}
با کسی نزدیک شدن . (المصادر زوزنی ). نزدیک شدن به کسی . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). گام نزدیک گذاشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).* پای برداشتن جهت آرامش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قارب المراءة; بلند کرد پای آن را جهت جماع . (ناظم الاطباء) (از محیط المحیط).* با کسی به فریب سخن نرم و شیرین گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخن نرم و شیرین گفتن . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).* آهنگ نمودن به سوی چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). قاربته فی البیع; آهنگ او کردم جهت خرید. (ناظم الاطباء).* میانه راه رفتن . (منتهی الارب ). قارب فی الامر; میانه روی کرد در آن کار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).* قاربت الدلو; نزدیک به پری رسیدآن دول . (ناظم الاطباء).* افعال مقاربة;کاد و اخوات آن است که اسم را مرفوع و خبر را منصوب سازند. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). کاد و اخوات آن را گویند و تسمیه آنها به افعال مقاربه ازباب تسمیه کل به بعض است وگرنه همه این افعال برای مقاربه نیست ، بلکه بعضی بر مقاربة یعنی نزدیکی وقوع فعل دلالت می کنند، مانند کاد، کرب ، اوشک و بعضی بر رجاء وقوع فعل دلالت دارد، مانند عسی ، حری ، اخلولق و بعضی بر شروع وقوع فعل دلالت می کنند، مانند جعل ، طفق،اخذ، علق، انشاء. این افعال مانند افعال ناقصه عمل کنند، یعنی اسم را مرفوع و خبر را منصوب سازند. و فرق آنها با افعال ناقصه در این است که همیشه خبر این افعال جمله ای است که با فعل مضارع شروع می شود، مانندکاد زید یقوم ، و عسی زید ان یقوم . خبر بعضی از این افعال ، نظیر: عسی و حری با «اَن » همراه است ، مانند عسی ربکم ان یرحمکم ، حری زید ان یقوم . از این افعال فقط ماضی صرف می شود بجز اوشک و کاد که مضارع نیز از آنها آمده است . (از شرح ابن عقیل بر الفیه ابن مالک ).