جربزه
(جُ بُ زِ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - زیرکی، خدعه . 2 - توانایی برای انجام کاری .
[ جربز ] از پارسی، گُربُزی
● backbone, qual, ettle, art, hip _
عامیانهpush ==> [.v. & n]: چیزى را زور دادن، با زور جلو بردن، هل دادن، شاخ زدن، یورش بردن، زور، فشار به جلو، هل، تنه، نشاندن، فشار دادن push backbone ==> [.n]: تیره ى پشت، ستون فقرات، (مجازى) پشت، استقامت، استوارى، استحکامequal ==> [.adj. & n]: برابر، مساوى، هم اندازه، هم پایه، همرتبه، شبیه، یکسان، همانند، همگن [.v]: برابر شدن با، مساوى بودن، هم تراز کردن equal mettle ==> [.n]: خمیره، فطرت، جنس، گرمى، غیرت، جراتpart ==> [.adv]: چندى، یک چند، تاحدى، نسبتا، در یک جزء، تا یک اندازهship _
1 ـ زیرکی، خدعه. 2 ـ توانایی برای انجام کاری.